موتور، مرا به سرقت وادار می‌کند

ساخت وبلاگ
چند روز پیش بود که به مأموران پلیس خبر یک سرقت در یکی از خیابان‌های پایتخت رسید. مأموران بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و برای بررسی موضوع راهی محل حادثه شدند. با حضور مأموران مشخص شد که مرد ورزشکاری، زمانی که درحلقه محاصره دو دزد حرفه‌ای قرار گرفته، با یک حرکت توانسته از سرقت کردن آنها جلوگیری کند و مانع فرارشان شود. بنابراین دوسارق خیلی زود بازداشت شدند و مرد ورزشکار نیز تحت تحقیق پلیس قرار گرفت.می خواستند موبایلم را سرقت کنند که دستگیرشان کردممالباخته وقتی درمقابل پلیس قرار گرفت، در تحقیقات به آنها گفت: «امروز درحال صحبت با موبايلم بودم كه ناگهان دو مرد موتورسوار را در يك قدمي خود ديدم. يكي از آنها قصد سرقت موبايل مرا داشت كه من مقاومت كردم و دست سارق را گرفتم. من كه ورزشكار هستم و در اینجور موارد به خوبی می‌توانم از خودم دفاع کنم، هم مانع سرقت شدم و هم سعي کردم هرطور شده سارق را گير بيندازم و مانع فرار آنها شوم. من می‌خواستم هرطور شده مانع فرار آنها شوم، برای همین موتور را هل دادم و هردو سارق نقش بر زمين شدند. از طرفی مردم هم با ديدن این صحنه به پليس زنگ زدند و طولي نكشيد كه مأموران در محل حاضر شدند و هردو دزد موبايل‌قاپ را دستگير كردند.»موتور سیاه‌مستم می‌کنددر ادامه متهمان دستگیرشده تحت بازجویی قرار گرفتند. هردو سارق ميانسال صبح يكشنبه برای انجام جلسه بازپرسی به دادسراي ويژه سرقت منتقل شدند و به سوالات قاضي امين ميروكيلي پاسخ دادند. تحقیقات نشان داد که يكي از این سارقان که ٥٨‌سال سن دارد، زنداني فراري است. او ٣ هفته پیش به جرم سرقت گوشي و كيف‌قاپي دستگير شد و در دادسرا به ٣٠ سرقت اعتراف كرده بود، اما توانست تا پيش از جلسه دادگاه با سپردن وثيقه از زندان مرخصي بگیرد. برای همین هنوز يك هفته از آزادي‌اش نگذشته بود که بار ديگر نقشه سرقت كشيد.این مرد میانسال که اعتیاد به شیشه دارد، در تحقیقات به بازپرس گفت: «چند وقت پیش بود که به اتهام سرقت دستگیر شدم. بعد از دستگیری توبه کردم و تصمیم گرفتم دیگر دزدی نکنم. برای همین وقتی با سپردن وثیقه از زندان آزاد شدم، یک موتور خریدم. در آن زمان بعد از دستگیری قاضي موتورم را آزاد نكرد و همچنان توقيف بود. برای همین موتوري خریدم تا در پيك كار كنم و خرج زندگيم تامين شود. می‌خواستم از راه حلال پول درآورم، اما نمي‌دانم چرا هروقت سوار موتور مي‌شوم، صداهاي عجيبي از آن مي‌شنوم. موتور مرا مست مي‌كند یا درواقع بهتر بگويم سياه‌مستم مي‌كند. وقتی سوار موتور می‌شوم، ناخودآگاه از خود بيخود مي‌شوم و درچنين وضعيتي هرصدایی‌ که می‌شنوم، آن را انجام مي‌دهم. خودم هم دلیلش را نمی‌دانم، اما همیشه برایم اینگونه بوده است. روزحادثه هم همين اتفاق برایم تکرار شد. به محض این‌که روي موتور نشستم، باز هم آن صداهاي عجيب را شنيدم. صداهایی که مي‌گفت بايد موبايل‌هاي مردم را سرقت كني تا خرج زندگيت تأمين شود. هرچه سعی کردم به این صداها گوش ندهم، فایده‌ای نداشت تا این‌که بالاخره تسلیم شدم. آن روز مجبور شدم به آن صداهايي كه مدام در گوشم زمزمه مي‌كردند، گوش دهم. انگار کسی مي‌گفت تا سرقت نكني، زمزمه‌ها قطع نمی‌شوند. من هم با این‌که  تنها يك هفته بود مرخصي گرفته و از زندان آزاد شده بودم و می‌خواستم زندگی جدیدی بسازم، ناچار شدم فرمان صداها را اجرا كنم. برای همین پيش يكي از دوستانم كه او هم سابقه سرقت دارد، رفتم. ما با هم نقشه سرقت کشیدیم و پس از آن به خیابان آمدیم. در مركز شهر بودیم که مردي را درحال صحبت با موبايل گران‌قيمتش دیدیم. همان لحظه تصمیم به سرقت گوشی‌اش گرفتیم، اما فكرش را نمي‌كرديم كه او ورزشكار باشد. تا به سمتش رفتيم، دستمان را گرفت و بار ديگر گير افتاديم. درصورتی که اصلا فکرش را هم نمی‌کردیم که در نخستین سرقت گیر بیفتیم.»با اعترافات عجیب این مرد سارق، همدست وي هم به دزدی اعتراف كرد و گفت: «می‌خواستم هزينه اعتياد و زندگي خود را تأمین کنم. برای همین تصمیم به سرقت گرفتم. من و همدستم قصد سرقت موبايل و كيف به صورت سريالي داشتیم كه در نخستين سرقت گير افتادیم و نقشه‌هايمان ناكام ماند.»بنابراین پس از این اعترافات هردو با قرار قانوني دراختيار مأموران پليس آگاهي پايتخت قرار گرفتند و تحقيقات در اين‌باره ادامه یافت.
بهار نیوز...
ما را در سایت بهار نیوز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حمید قلی خانی baharnews بازدید : 166 تاريخ : چهارشنبه 31 شهريور 1395 ساعت: 14:17